در مقالات قبلی مثل چرا باید در دانشگاه فیزیک بخوانیم ؟ سعی کردیم درباره این صحبت کنیم که مطالعه فیزیک در دانشگاه چه مزایایی دارد. قصد داریم بیشتر به این موضوع و موضوعات این چنینی، از انتخاب رشته فیزیک و فیزیک خواندن در دانشگاه، بپردازیم. از این رو در این مقاله میخواهیم درباره این صحبت کنیم که چرا فیزیک نخوانیم!
قبل از اینکه درباره انتخاب رشته فیزیک صحبت کنیم، لازم است کمی این دیدگاه را اصلاح کنیم که آنچیزی که زمانی که دبیرستانی هستیم و از فیزیک میدانیم، بسیار متفاوت است با آنچیزی که از فیزیک در دانشگاه خواهیم دید. فیزیک دانشگاه سرشار است از ریاضیات، فیزیک دانشگاه سرشار است که بررسیهای عمیق روی چیزهای بیاهمیت و بررسیهای سطحی روی چیزهای پراهمیت. آرین مختاری در مقاله در دانشکده فیزیک چه چیزهایی یاد میگیریم؟ درباره این قضیه مفصلا صحبت کرده است. حال به سراغ دلایلی میرویم که نباید فیزیک را به عنوان رشته دانشگاهی انتخاب کنید.
1. لذت نبردن از ریاضیات بیقرار!
یکی از مهمترین چیزهایی که در رشته فیزیک وجود دارد و خیلیها قبل از اینکه وارد رشته فیزیک شوند از آن بیخبر هستند، حجم ریاضیاتی است که در دانشگاه با آن مواجه هستید. صرف نظر از کرسیهای درسی که مستقیما با ریاضیات در ارتباط هستند، مثل ریاضی عمومی یا ریاضی فیزیک، تقریبا تمام درسهای پایه فیزیک شما را درگیر ریاضیات حجیم و پیچیدهای خواهند کرد. از جمله این درسها الکترومغناطیس و مکانیک کوانتومی است.
اضافه بر این لازم است بدانید که حجیم و سنگین بودن این دروس تنها شروع قضیه است. مسئله جدی تر این است که صرفا یادگرفتن ریاضیات موجود در فرآیند درسی و گاها حفظ کردن آنها باعث نمیشود شما تلدیل به یک فیزیکدان آماتور در حد دانشگاه شوید. بیشتر مواقع مفاهیم از شما میخواهند که بتوانید مبتنی بر ریاضیات فکر و ایدهپردازی کنید. برای مثال فقط نباید بتوانید هماهنگهای کروی که جوابهای مولفههای زاویهای معادله موج شرودینگر برای اتم هیدروژن است را بنویسید و بدست آورید، بلکه باید بدانید اصلا چرا از اول رفتید سراغ هماهنگهای کروی؟! و این یعنی باید کمی عمیق تر از این ریاضیات بدانید.
2. از جزئیات زیاد خسته میشود!
یکی از فاکتورهای مهم در انتخاب رشته فیزیک این است که به شناخت جهان و جزئیات آن علاقهمند باشید. در حالت کلی آنچه در دانشگاه از فیزیک خواهید یافت، یک سیستم غیرقابل کنترل از جزئیات و کلیات است. گاها به حدی نیاز است در مسائل جزئی شوید و درگیر عمق مسائل شوید که برایتان اذیت کننده باشد و از سوی دیگر گاها به حدی درگیر کلیات شوید که نتوانید درک عمیقی از مسئله یا مطلب بدست آورید. البته این به رویکرد استاد و دانشکده هم ربط دارد که چقدر از چه چیزی را بگوید!
برای مثال در کرسی درسی مثل مکانیک کوانتومی، گاها به حدی در مسائل جزئی میشوید، تقریبهای مختلف را بررسی میکنید، درگیر حل معادلات دیفرانسیلی و معمولی میشوید و فرضهای بیمعنی انجام میدهید، که اصلا یادتان نمیماند از اول برای چه سراغ مکانیک کوانتومی آمدیم و هدف از آن چه بوده است؟! پس اگر این کنترل ناپذیری جزئیات و کلیات برایتان خوشآیند نیست، انتخاب رشته فیزیک برای شما مناسب نیست.
3. نتیجهگرا هستید! (از مسیر لذت نمیبرید)
قطعا اگر فرد نتیجه گرایی هستید، قید انتخاب رشته فیزیک را بزنید. در فیزیک نتیجه مهم است، اما گاها به حدی دیر بدست میآید یا فرآیند بدست آوردن آن به جدی طولانی میشود، که مسیر برایتان فرسایشی و اذیت کننده میشود. برای اینکه مطلب را درست گفته باشم از مثالی استفاده میکنم؛
دانشجویان رشته کامپیوتر را در نظر بگیرید. در درسهای اصلی شان، که مثلا برنامه نویسی پایتون باشد، کمتر یک هفته زمان لازم دارند تا اصول کلی و توابع ساده را یاد بگیرند. بعد از این میتوانند یک ماشین حساب بنویسند. یعنی در مدت کوتاهی میتوانند به نتیجه برسند یا اصطلاحا نتیجه کارشان را سریع میبینند. اما رشته فیزیک چطور؟ یک دانشجوی رشته فیزیک باید چهار ترم درس بخواند، تا بتواند لوازم مورد نیاز برای درک و نهایتا حل معادله موج شرودینگر برای اتم هیدروژن را بدست آورد. بعد از حدود دو سال، میتواند اتم هیدروژن را حل کند. چیزی که بیش از نیم قرن از حل آن میگذرد. خسته نباشد!
احتمالا متوجه منظور شدید. در فیزیک نتابج به راحتی به دست نمیآیند. پس اگر از مسیر لذت نمیبرید، قید انتخاب رشته فیزیک را بزنید.
4. برای شاغل شدن عجله ندارید!
قطعا یکی از مهمترین دلایلی که خیلی از افراد را از انتخاب رشته فیزیک منصرف میکند، عدم دوست داشتن رشته فیزیک و آنچیزی که فیزیک از جهان روایت میکند نیست، بلکه آینده شغلی این رشته است. واقعیت این است که رشته فیزیک اصلا از آن رشتههایی نیست که مسیر مستقیم و از پیش تعیین شدهای برای شما در راستای شاغل شدن تعیین کرده باشد. غیر از هیئت علمی یا استاد دانشگاه شدن، مسیرهایی مثل پژوهشگر شدن، کار کردن آزمایشگاه و در مواد بسیار نادر راه اندازی شرکت دانشبنیان یا کسبوکار دانشی پیش روی کسانی است که فیزیک میخوانند که رسیدن به آنها هم زمانبر است و هم دشوار.
البته در کشور ایران عمده رشتههای تحصیلی، حتی در دانشگاههای برتر کشور، شما را به سمت شغل و شاغل شدن هل نمیدهند. اما این در رشته فیزیک جدیتر است. پس اگر مسئله پول در آوردن و شاغل بودن برایتان جدی است، قید انتخاب رشته فیزیک را بزنید و شانستان را در رشتههای دیگر امتحان کنید. این را هم بگویم که مسئله تدریس فیزیک در سطح دبیرستان و حتی دانشگاه بازار بدی ندارد و اگر کمی خوشاقبال باشید، میتوانید از این را هم کسب درآمد کنید. البته یادتان باشد که رقیبهای کمی ندارید.
5. محو زیبایی های طبیعت نمیشوید!
این ویژگی برای انتخاب رشته فیزیک نیست، بلکه بیشتر برای دوام آوردن در رشته فیزیک است! سر راست بگویم، دوام آوردن در رشته فیزیک کار راحتی نیست و از هر انسانی بر نمیآید. کسانی که فیزیک میخوانند و در آن دوام میآورند یا به شدت به آن علاقهمند هستند و یا از روی اشتباهاتی مثل تغییر رشته، تصور اشتباه از فیزیک و ساده پنداشتن آن انتخاب رشته فیزیک کردهاند. با انتخاب رشته فیزیک شما میتوانید وارد مسیر فیزیکدان شدن شوید، اما نمیتوانید بدون اینکه از طبیعت و شناخت آن لذت نبرید، در آن دوام بیاورید.
به نظرم لازم است برای اصلاح یک تفکر اشتباه هم قدمی بردارم؛ عمده مردم و حتی افرادی که میخواهند انتخاب رشته فیزیک انجام دهند، نگاهشان به افرادی که دانشمند و پژوهشگر علمی هستند نگاه انسانهای به اصطلاح خل و چل و عجیب غریب است. همه انتظار دارند اگر کسی فیزیک میخواند، دیگر باید موهایش ویز ویزی باشد و به ظاهرش اهمیت ندهند، جوراب نپوشد، درکی از هنر نداشته باشد، درونگرا باشد و غیره. اینها تصوراتی است که سینما و دنیای عجیب اینترنت در ما به وجود آورده و بسیار دور از واقعیت است. پس سری بعد که با یک فیزیکدان مواجه شدید، مطمئن باشید او فرد عجیب غریبی نخواهد بود.
فیزیکدانها بیشتر از آنچیزی که فکر میکنید شبیه مردم عادی هستند. آنها خیلی طبیعی رفتار میکنند، خیلی طبیعی حرف میزنند، بسیار ساده هستند و ذهن عمیقی دارند. آنها در ظاهر آرام هستند اما باطشان غرق از شگفتی است. شگفتی که از درک جهان و جزئیات آن ایجاد شده است. آنها محو زیبایی میشوند آنطور که خودشان بخواهند.
۲ پاسخ
اون که پوستری زدید که انسان هایی که به حدی دیوانه اند که فکر می کنند می توانند دنیا تغییر دهند همان کسانی اند که دنیا تغییر می دهند حرف استیو جابز هست نه انیشتین و تو کتاب زندگینامش هم یجور دیگه ترجمه شده است
سلام محمد مرسی که گفتی
من اینو نمیدونستم
بررسی کردم دیدم همینطوره
اصلاحش میکنم
✌️