آغاز به کار؛ چرا به نویسندگی فیزیک رسیدیم؟

قبل از شروع هرکاری لازم است بپرسیم چرا این کار را انجام می‌دهیم. نویسندگی درباره فیزیک هم از آن دسته از کارهایی است که نیاز است پیش از شروع درباره چرایی‌اش به جواب منطقی برسیم.

اجازه دهید صحبت را از اینجا شروع کنیم که عامل رشد بسیاری از کشورهای پیشرفته، اهمیت بسیار زیادی است که برای علوم بنیادی یا اصطلاحا علوم پایه قائل هستند. که البته این حرف صرف نظر از بعد کلیشه‌ای که دارد، از مفهوم و معنای جدی‌تری بهره‌مند است که دیده نمی‌شود. بسیاری از افراد، حتی افرادی که در مرتبه تحصیلات عالی علوم‌پایه قرار دارند، اصلا نمی‌دانند اهمیت به علوم پایه به چه معنی است؟

سیستم دانشگاه و سیاست آکادمیک

پیش فرض اشتباه ورودی های فیزیک

معمولا انتظاری که انسان‌ها از دانشگاه رفتن دارند، بسیار فراتر و آرمانی‌تر از آن چیزی است که از بیرون به نظر می‌رسد. آنچه در دانشگاه‌ها به ما آموخته می‌شود از جنس بینش عمیقی درباره جهان نیست! بلکه دانش سطحی از آنچیزی که است که می‌تواند در خدمت چرخش و گردش اقتصاد جهان باشد. از این رو پرداختن عمیق به مفاهیم و بنیادهای علمی و عملی طبیعت، حتی برای مقاصد اقتصادی، خلائی است که در تمام دانشگاه‌ها، از بهترین دانشگاه تا بدترین، دیده می‌شود.

در حالت کلی هر فردی مثل من، و شاید شما، قبل از ورود به دانشگاه تصور پیش فرضی از فیزیک دارد. واضحا این تصور مبتنی بر دانش و آنچه تا آن روز از فیزیک دیده، شنیده و مطالعه کرده است، شکل می گیرد. اما این تصور چقدر واقعی است؟ آنچه بیشتر مشاهده شده، آماری از مرتبه 10 درصد به دست می دهد. یعنی به طور کلی از هر ده نفری که رشته فیزیک را برای ادامه تحصیل بعد از دبیرستان و کالج انتخاب می کنند، تنها یک نفر واقعا می داند معنای فیزیک خواندن در دانشگاه چیست و چه چیزی انتظارش را می کشد.

این یعنی سیستم آکادمیک و مدل دانشگاه، مخصوصا برای علوم پایه‌ مهمی مثل فیزیک، بسیار متفاوت با آنچیزی است که تصور می شود. اکنون مایل هستم به طور مختصر درباره سیاست دانشگاه و رشته فیزیک صحبت کنم، اما دوست دارم در آینده به طور مفصل به سراغ آن بروم.

جای خالی بینش فیزیکی در دانشگاه

سیاست کلی رشته فیزیک در دانشگاه مبتنی بر دانش سطحی و زیاد است. یعنی آنچیزی که شما به عنوان دانشجوی کارشناسی فیزیک در دانشگاه های ملی شاهد آن هستید، مدلی است که هدف آن تربیت فیزیکدان یا فیزیک پیشه نمی باشد. فیزیک پیشه یا فیزیکدان به عنوان فردی تعریف می شود که مرتبه دانش و بینش فیزیکی وی بسیار بالاتر از بقیه مردم عادی است به طوری که طبیعت را فراتر از مردم عادی می‌شناسد و می تواند در آن تغییر ایجاد کند.

واقعیت این است که دانشگاه شاید بتواند در حالت بسیار خوبی شما را از نظر دانش فیزیکی به مرتبه قابل قبولی برساند؛ اما مدل آن به هیچ وجه برای این طراحی نشده که به شما یک بینش را بصیرت فیزیکی ارائه دهد؛ منظور من هم از بینش، دقیقا همان نوع نگاه است. پس در دانشگاه به دنبال بینش فیزیکی نباشید یا اگر هستید، خودتان باید آن را بدست بیاورید.

رقابت برای نمره گرفتن!

از سوی دیگر دانشگاه نه تنها برنامه ای برای شما ندارد که به یک فیزیک‌پیشه دانا یا دانشمند فیزیک تبدیل شوید، بلکه مثل سیستم آموزشی مدرسه، شما را تشویق به این می کند با افزایش گستره اطلاعات سطحی و غیر کاربردی درباره قسمت غیر واقعی طبیعت، وارد رقابتی باطل به نام نمره گرفتن شوید. روز اول دانشگاه خودم را خوب به خاطر دارم. در حالی که با اشتیاق با این دید اشتباه که قرار است در دانشگاه به یک فیزیکدان تبدیل شوم وارد کلاس شدم و استاد درس را در حالی یافتم که توضیح می داد چگونه می توان از این درس نمره خوبی گرفت.

کسی قرار نیست شما را تشویق کند یا به شما بیاموزد چطور بیشتر طبیعت را بشناسید و بتوانید مبتنی بر شناخت آن، نظریه پردازی کنید، خلق کنید، زندگی بقیه را راحت تر کنید و غیره؛ بلکه به شما یاد می دهند چطور نمره خوبی بگیرید. یک سوی دیگر هم ریاضیات است.

ریاضیات بی‌قرار در فیزیک!

یک مسئله دیگر در دانشگاه هم ریاضیات بی قرار است. گاها به حدی درگیر عمق ریاضیات بدون کاربرد برای خودتان می شوید که اصلا فراموش می کنید، برای درک طبیعت و مفاهیم فیزیکی دست به حل مسئله زده بودید. یعنی فکر می کنید قرار است چند سالی به بررسی پدیدهای طبیعی بپردازید، اما می بینید که در واقعیت درگیر حل یک معادله دیفرانسیل بودید! یا مثلا داشتید ضرب ماترسی انجام می دادید؛ کاری که ماشین هزاران بار سریعتر از شما انجام می دهد.

به عنوان جمع‌بندی در این بخش سعی داشتم بگویم که تصور درست از آنچه از فیزیک در دانشگاه روایت می شود بسیار متفاوت با آن چیزی است که فکر می شود و هدف آن تربیت فیزیکدان، فیزیک‌پیشه یا دانشمند فیزیک نیست. از سوی دیگر انسان را تشویق به شرکت در رقابت های بی ارزش، تشویق به درگیر محاسبات بی هدف شدن و همینطور سطحی بودن می کند؛ و این خلا در دانشگاه های ایران جدی تر است.

محتوای فارسی فیزیک

دومین مقدمه یا مسئله ای که درباره آن صحبت می کنم خلائی به ناک محتوای فارسی فیزیک است و منظورم هم دقیقا چیزی از دانش و بینش فیزیکی است که به زبان فارسی تولید می شود. واقعیت این است که تعداد مراجع محتوایی که محتوای کاربردی فیزیک برای دانشجویان و علاقه‌مندان به فیزیک تولید کنند، نه تنها کم است بلکه اگر اعتبارسنجی درستی صورت گیرد شاید اصلا وجود نداشته باشد. آن قسمتی هم که وجود دارد بیشتر متوجه قسمت های زیبا و عام پسند فیزیک، مثل کیهانشانسی، نجوم، اخترفیزیک، ذرات بنیادی و غیره است. از این رو ما دست به کار شدیم.

نویسندگی درباره فیزیک

رسالتی به نام همرسانی بینش فیزیک

مدت زیادی می شود، تقریبا پنج سال، از همان اوایل دوران شروع تحصیل در فیزیک، دوست داشتم که روزی برسد که بتوانم درباره فیزیک، که خیلی دوستش داشته و دارم، برای مردم عادی بنویسم. با هدف اینکه مردم عادی هم با طبیعت بیشتر آشنا شوند و بتوانند بصیرت درستی آنچیزی که واقعا در جهان ریز و درشت اطراف ما اتفاق می افتد بدست بیاورند. از این رو نسبت به تدریس فیزیک همیشه مواجهه مثبتی داشتم.

سیستم دانشگاه و مشاهده خلاء های آن مسیرم را روشن تر کرد. اینکه دیدم حتی دانشجویان فیزیک هم، که خودم هم شامل آنها می شوم، درک درستی از فیزیک ندارند. از این رو رسالت خود را به طور ضروری تر، در راستای این جامعه آماری یافتم و مردم عادی و علاقه مندان به دومین مخاطب مهم برایم تبدیل شدند.

نویسندگی، کاری که خوب بلد بودیم!

بعد از مشاهده سیستم دانشگاه و خلا محتوایی فارسی فیزیک، با آرین مختاری، تصمیم گرفتیم فعلا برای فیزیک، کاری را انجام دهیم که خیلی خوب بلد هستیم: نوشتن. نویسندگی مهارتی است که سالهاست آن را فراگرفته و به طور حرفه ای دنبال می کنیم. چه نویسندگی وبلاگ و چه نویسندگی کتاب. و اینگونه بود که هگزیست متولد شد.

در هگزیست به دنبال چی هستیم؟

بعد از چند سال مطالعه، پژوهش و درس خواندن آکادمیک در رشته فیزیک، فکر می‌کنم امروز روزی است که ما هم دین خود را به فیزیک و علوم پایه ادا کنیم. در این چند سال، تجربه کردن، آسیب دیدن، لذت بردن، پژوهیدن، دیدن خلاء‌ها و مشکلات، تعامل با بقیه علوم پایه‌ای ها و نهایتا مطالعه آغازی بود بر ایده ساخت مرجعی محتوایی و مفهومی برای فیزیک و در یک نگاه کلی‎‌تر، علوم پایه که نتیجه آن به ساخت “هگزیست” (HEXist) منجر شد.

درباره این سوال به طور مفصل صحبت خواهیم کرد. اما به طور کلی اینطور بگویم که هگزیست قرار است روایت شخصی دو دانش‌آموخته فیزیک از دنیای فیزیک باشد. روایتی که گاها به حدی تئوری و بنیادی می شود که ممکن است حوصله سر بر باشد و گاها به حدی کاربردی و تخصصی که تنها عده کمی متوجه آن شوند. مخاطب این روایت هم افرادی هستند که فیزیک می‌خوانند و فیزیک می‌دانند.

در چند سال اول، هگزیست قرار است تنها یک مرجع محتوایی باشد که به قلم دانشجویان فیزیکی آلوده خواهد شد. از مفاهیم، نظریات، تجربیات، تحقیقات و نقدهایمان خواهیم گفت و خواهیم شنید تا نهایتا بتوانیم برای علاقه مندان به فیزیک، دیدگاهی دقیق‌تر و واقعی‌تر از آنچه از فیزیک در دانشگاه‌ها روایت می‌شود و آنچه در زندگی واقعی از فیزیک خواهیم دید، ارائه دهیم. و بسیار امیدواریم …

اشتراک‌گذاری محتوا

کوروش کریمی

کوروش کریمی

دانشجوی خسته‌ای که در سر دارد کاری انجام دهد. اکنونم را اینگونه می‌گذرانم که اندکی دانشجوی علم، اندکی طراح و ایده‌پرداز، اندکی بازی ساز، اندکی نوازنده و اندک تری نویسنده. با اینکه با چیزهای زیادی شگفت زده نمی‌شوم اما همیشه به دنبال شگفتی هستم. دوست دارم با کتاب‌‌هایم زندگی کنم.

نظرات و سوالات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید