یکی از مشکلاتی که به جرئت می شود گفت بالای 80 درصد دانشجوهای فیزیک هنگام ورود به دانشگاه با آن مواجه می شوند این است که ما در رشته فیزیک قرار است چه چیزی یاد بگیریم؟ این مشکل با توجه به سطح کیفی واحدهای درسی رشته فیزیک و طرح درس اساتید، حتی تا هنگام فارغ التحصیلی هم با دانشجوی درمانده باقی خواهد ماند. جاییکه او بعد از چهار سال از خود می پرسد: واقعا در این چهار سال چی یاد گرفتم؟ آخرش که چی؟ با این پیش درآمد مشخصا می خواهم در این پست در رابطه با چیزهایی که در یک دانشکده فیزیک در ایران یاد می گیریم صحبت کنم.
پیشتر درمورد اینکه اصلا فیزیک چیه و کجای زندگی قرار گرفته صحبت کردیم. در اینکه خود فیزیک علم کامل و جذابی است اکثر جامعه ی علمی اتفاق نظر دارند. ولی وقتی سراغ تحصیل در این رشته می رویم کمی کار پیچیده تر از حد معمول بنظر می رسد. بیاید با این شروع کنیم که انتظارات از فیزیک در دانشگاه چیست؟
انتظاراتی که از فیزیک دانشگاهی داریم
اگر مثل من در یک دبیرستانی تحصیل کرده باشید که تمام تمرکز تصمیم گیراش روی کنکور و امتحانات نهایی بوده باشد، قطعا انتظار خاصی از فیزیک و هیچ کدام از رشته های علوم پایه ندارید. شما حتما باید پزشک بشید یا مهندس! راه سومی پیش رویتان نیست. بد نیست بگویم وقتی بعد از قبول شدن فیزیک علم و صنعت از طرف مدیر دبیرستان دعوت شدم، با این عبارت روبرو شدم که: چیزی بهتر از فیزیک قبول نمی شدی؟!
بگذریم؛ تصورات عمومی قبل از ورود به دانشگاه اینه که شما وارد یک محیطی میشوید با انسان هایی عجیب و غریب که از نظر ظاهری همه شبیه آلبرت اینیشتین یا بوریس جانسون هستند! از نظر روابط اجتماعی هم کاملا شبیه شخصیت های اصلی سریال بیگ بنگ تئوری رفتار می کنند. از طرفی این تصور میشود که عدهای سرگرم محاسبات سنگین و کشف رازهای آفرینش هستند و عدهای هم در آزمایشگاه ها درحال پیدا کردن ذرات جدیدی برای نامگداری به نام خودشون هستند.
واقعا در دانشکده فیزیک چخبر است؟
اگر تصور شما این است تبریک می گویم! اشتباه آمدید. دانشکده فیزیک از نظر ساختار علمی کاملا شبیه به دبیرستان می ماند. یه سری واحد درسی هستن که شما اون ها رو به صلاحدید مسئول آموزش دورتون می گذرانید. شیوه انتقال مطالب هم کاملا دبیرستانی؛ به این شکل که استادی درس رو تقبل می کند، در طول ترم شروع به تدریس از روی منابع موردنظر خود می کند، شما هم وظیفه دارید مباحث را با منطق استاد فرابگیرید تا درنهایت صرفا نمره بیارید. گاهی روش های خلاقانه ای هم برای نمره دادن مثل ارائه دادن یک مطلب فوق برنامه یا تحقیق درسی هم وجود داره که اصلا کارآمد نیست.
چیزهایی که در دانشکده فیزیک یاد می گیریم
تا اینجا هرموردی که در مورد فضای فیزیک دانشگاهی گفتم برآیند تمام ویژگی ها از تمام دانشگاه های اصلی در تهران بود. به طور کلی شما قراره در دوره کارشناسی با مدلسازی جهان با استفاده از ریاضیات آشنا بشید. اکثر این مدلها، ساده و با تقریب های بسیار زیادی هستند تا به فرمی برسن که با صرفا مشاهده آن ها اطلاعات خوبی کسب کنید. همانطور که گفتم تمام این اطلاعات قراره با یک شیوه کاملا دبیرستانی به شما انتقال داده بشه پس بنظر میآد که قرار نیست چیز خیلی جذابی یاد بگیریم.
خب اینجاست که باز هم دچار خطا شدیم. همه چیز بستگی به خود دانشجو داره. در واقع این شمایید که باید تمام تلاش خودتون را بکار بگیرید تا چیزهای بیشتری فرابگیرید. ساختار دانشکده فیزیک همه جا مشخصه؛ شما درس هایی را که اساتید می دهند یاد می گیرید و امتحان می دهید. به همین دلیل شما وقت اضافی نسبتا خوبی برای یادگیری بیشتر در درس های تخصصی و مطالعه منابع بیشتر با ادبیات و دیدگاه های متفاوت تر هستید. علاوه بر این ها اگر به سراغ یادگیری یک زبان برنامه نویسی و یک اپلیکیشن شبیه سازی مرتبط با علاقتون برید، چند قدم بزرگ رو به جلو برداشته اید.
درنهایت شما پس از گذراندن 4 سال به طور معمول به یک درک کلی اما تخصصی درباره جهان اطراف خودتون می رسید. این درک قطعا دیدگاه شما را نسبت به افرادی که فیزیک نخوانده اند یا صرفا علاقه مند به فیزیک هستند متفاوت می کند. شما در پایان کارشناسی به معادلات ماکسول احاطه دارید که ساز و کار هر چیزی مربوط به بار و جریان الکتریکی است را توصیف می کند. یا مکانیک کلاسیکی رو یاد میگیرید که هر حرکت یا عدم حرکتی را توصیف میکند.