بخاطر نزدیک شدن به دوران انتخاب رشته و همینطور بازگشایی مجدد دانشگاه، قصد دارم در یک سری مقاله کوتاه و مختصر، به این بپردازم که برای ورودیهای کارشناسی رشته فیزیک در دانشگاه، در هشت ترم پیش رویشان چه چیزهایی انتشارشان را میکشد. توجه کنید که این نوشته بیشتر جنبه تجربه شخصی دارد و حاصل تجربیاتی است که در طول سالهای کارشناسی از تحصیل در رشته فیزیک دانشگاه علم و صنعت ایران کسب کرده ام. طبیعی است که ممکن است برای افراد مختلف در دانشگاههای مختلف، ماجراهایی مختلفی اتفاق افتاده باشد. قبلا هم درباره مسائلی مثل در دانشکده فیزیک چه چیزهایی یاد می گیریم؟ صحبت کردیم که به نظرم اگر آنها را نخوانده، از آنها شروع کنید.
قرار است جهان را تغییر دهیم؟ نه جانم!
ترم یک رشته فیزیک در دانشگاه اوج شور و اشتیاق هر دانشجویی است. مخصوصا افرادی که با علاقهشان فیزیک را انتخاب کردهاند. دانشآموزانی که از پشت میزهای دبیرستان و حال و هوای بسیار شاد و پرنشاط وارد دانشگاه میشوند و انتظارشان بیشتر از آنکه فیزیک خواندن باشد، چشم اندازی است که از یک فیزیکدان شدن دارند. اگر بخواهم زبان سخت را کنار بگذارم میگویم ترم یک رشته فیزیک ترم ناامیدی است. البته آنقدر ها هم این قضیه را سیاه نبینید.
منظورم این است که ما با امید این وارد رشته فیزیک میشویم که تبدیل به فیزیکدانهایی شویم که جهان را تغییر خواهیم داد. همه ما رویای آلبرت اینشتین شدن داریم، رویای جایزه نوبل گرفتن، رویای درک فراتر بسیار فراتر از آنچیزی که هست و رویای تغییر جهان. اما آنچیزی که با آن مواجه میشویم چیزهایی جز ریاضی ۱، فیزیک ۱، دروس بی محتوای دانشکده معارف و غیره است. خیلی ها در همین نقطه جا میزنند. البته توجه داشته باشیم که مخاطب من افرادی هستند که با علاقه و اشتیاق وارد رشته فیزیک شدند.
جایزه نوبل یا پاس کردن ریاضی عمومی ۱
همانطور که گفتم ترم یک رشته فیزیک ترمی است که متوجه میشوید دانشگاه و رشته فیزیک آنچیزی نبوده که فکرش را میکردید. بیشتر از آنکه درگیر خود فیزیک و شناخت طبیعت شوید، سرتان با درسهای حاشیهای گرم خواهد شد که تازه ریاضی عمومی ۱ از بهترینشان است. ساعتهای زیادی را بر سر کلاسهای حوصله سر بری مثل اندیشه اسلامی، انقلاب اسلامی و تاریخ سپری خواهید کرد که هیچ فایدهای برایتان ندارد مگر جنبههای فلسفی آن که شاید بدردتان بخورد.
پس چهارماه اول ورودی دانشگاهتان قرار است کلی حوصله سربر باشید. پس اگر قرار است جایزه نوبل بگیرید، فعلا باید صبر کنید تا ریاضی عمومی تان را پاس کنید. درباره محتوای دروس کارشناسی هم در مقاله دروس پایه رشته فیزیک در دانشگاه صحبت کردم.
ترم یک رشته فیزیک ترم حاشیه هاست!
یکی دیگر از مسائلی که دوست دارم درباره آن صحبت کنم حاشیههای ترم یک رشته فیزیک است. حاشیههایی که از تعاملتان با دوستان و اطرافیان را شامل میشود تا مباحث شخصی مهم مثل هدفگذاری، انگیزه، افسردگی و غیره. طبیعی است زمانی که انسان وارد محیطی بزرگ مثل دانشگاه میشود، بخاطر تغییرات زیادی که محیط زندگی روزمره و اطرافیانش میکنند، نتواند راحت خود را همگام کند. مخصوصا اگر شما هم مثل من فرد درونگرا تری باشید، حضور در محیط جدید با افراد تمام جدید، برایتان آسان نخواهد بود.
یک سوی این حاشیهها مسائل شخصی است. هر انسانی در حوالی همین سن و سال، رسالت زندگیاش را زیر سوال میبرد. ممکن است در هدفگذاریتان دچار تردید شوید و به نوعی به مرحله گیجی و حتی افسردگی برسید. تنها چیزی که میتوانم بگویم این است که نگران نباشید و به خودتان زمان بدهید. این شرایط طبیعی است.
دومین مسئله حاشیهای روابط جدیدی است که در دانشگاه شکل میدهید. از جمعهایی واردشان میشوید، دوستانی که پیدا میکنید، حزب هایی که وارشان میشوید و غیره. به خودتان و بقیه فرصت بدهید، اما حواستان باشید دوستان جدید قرار است به شما کمک کنند فرد بهتری باشید. قرار است کوه را جابهجا کنید پس نه سخت بگیرید و نه راحت وقتتان را برای افرادی که قرار نیست کمکتان کنند و کمکشان کنید که به انسان های بهتری تبدیل شوید هدر بدهید.
ترم یک فیزیک تمام میشود!
سعی کردم خیلی خلاصه درباره ترم یک رشته فیزیک متناسب با تجربه شخصی خودم و اطرافیانم صحبت کنم. مطمئنا میتوان بیشتر هم صحبت کرد ولی ترجیح میدهم بحث را همینجا تمام شده اعلام کنم.
لینک کوتاه: https://hexist.ir/?p=1218
سلام. متن خیلی دانشگاه محور و تجربه شخصی محور نوشته شده و در دانشگاههای مختلف، تجربیات و اتفاقات مختلف شکل میگیرد. امّا من به شخصه همه اینهارو تجربه کردم.
مرسی ابوذر
اگر متن رو میخوندی همون اول نوشته بودم اینو